Tuesday, October 30, 2007

بخوانيد و بگرييد بر حال اين مملكت

http://mag.g00ya.com/politics/archives/2007/10/064280.php

4 comments:

Anonymous said...

سكوت صداي گامهايم را باز پس مي دهد
با شب خلوت به خانه مي روم
گله اي كوچك از سگها بر لاشه ي سياه خيابان مي دوند
خلوت شب آنها را دنبال مي كند
و سكوت نجواي گامهاشان را مي شويد
من او را به جاي همه بر مي گزينم
و او مي داند كه من راست مي گويم
او همه را به جاي من بر مي گزيند
و من مي دانم كه همه دروغ مي گويند
چه مي ترسد از راستي و دوست داشته شدن ، سنگدل
بر گزيننده ي دروغها
صداي گامهاي سكوت را مي شنوم
خلوتها از با همي سگها به دروغ و درندگي بهترند
سكوت گريه كرد ديشب
سكوت به خانه ام آمد
سكوت سرزنشم داد
و سكوت ساكت ماندسرانجام
چشمانم را اشك پر كرده است

Anonymous said...

test

Pezeshk Dehkadeh said...

http://masoudbehnoud.com/2007/10/blog-post_21.html

Anonymous said...

http://mag.g00ya.com/politics/archives/2007/11/064667.php