Monday, September 24, 2007

يآس و نا ميدي ... اميد و فرزانگي

يآس و نا ميدي ... اميد و فرزانگي

2/7/86

دلتنگم .. دلتنگ لحظه هاي ديوانگي و لحظه هاي سكوت و خموشي . آه كاش سر انجام اين شب تيره به روشني منجر شود.

از اينجا خسته شده ام . ديگر دارم بزور تحمل مي كنم. كسي نمي فهمد . همه فكر مي كنند ناز مي كنم. ولي انرژي و انگيزه ام به پايان رسيده. ديگر دوري عزيزانم برايم غير قابل تحمل شده. هر چند اين چند صباح آخر صبور تر شده ام ولي ميلي به خدمت ندارم . از رفتارهاي شبكه و مردم بيزار شده ام. . راستي كتاب سيدهارتا نوشته هرمان هسه را بالاخره تمام كردم. واقعا" كتاب زيبايي است كه خواندنش را به شما توصيه مي كنم. شايد هرمان هسه خود يك بودا بوده كه چنين زيبا بيان كرده زندگي رو.

كتاب چه كسي پنيرم را برداشت را هم تمام كردم . 97 صفحه در 6 ماه ! ولي همسرم در 1ساعت ونيم خوندش. تفاوت از زمين تا آسمان. سرعت CPU و اين حرفا. مي گن افسرده دل افسرده كند انجمني را... امشب هم كه سرمور افطار دعوت بوديم و همه مي گفتن و مي خنديدن من خموش و سر به تو داشتم. حتما" فردا كه بيدار شدم حالم بهتر خواهد بود و به اين افسردگي خواهم خنديد. زندگي يعني تناوب خوشي و غم. پس نبايد در زواياي غم زياد تامل كرد و زخمها را خراشيد . زمان بهترين مرهم است. راستي كاش زودتر عيد فطر مي شد. هر چند روزه سختم نيست ولي گاه هوس يك ليوان آب خنك آدم را غش مي دهد.

راستي سخنراني اقاي رييس جمهور را شنيديد . من كه خيلي به خودم مي بالم كه چنين مردم دانايي رييس جمهور كشورم است. شما چطور ؟ واقعا" اگر او نبود ما الان به جاي انرژي هسته اي چه داشتيم؟ بجاي كارت سوخت چه داشتيم ؟ بجاي دوستاني مانند هوگو چاوز و خالد مشعل و حسن نصر الله و كاسترو چه داشتيم. ما كلا" ملت ناشكري هستيم و بخاطر همين ناشكري ها ست كه رجايي ثاني سالها طول كشيد كه رييس جمهور كشور ما شود. فقط تصور كنيد اگر در تمام اين سالها ي انقلاب فجر احمدي نژادها بر سر كار نبودند، چه بر سر مملكت ما آمده بود. هنوز نوكري آمريكا را مي كرديم. و نفت و بنزين هدر مي داديم و انرژي هسته اي را به هسته خود نيز حساب نمي كرديم . حال به لطف انرژي هسته اي ما دارو هاي هسته اي از جمله اورانيوم غني شده كه در صنعت غذا سازي استفاده بسياري دارد و پلوتونيم كه در درمان انواع سرطانها منجمله اين غده سرطاني اسراييلي كاربرد دارد را داريم و مي توانيم هر لحظه اراده نماييم وجود بشريت را از سرطان بزداييم . حتي اين تكنولوژي بومي را كه از ما دزديده شده بود ( احتمالا" در قانون ابو علي سينا ) را بدست آورده ، و به كشورهاي صلح طلبي مانند كوبا و ونزوئلا و سودان كه نيمي از جمعيتش محتاج صنعت اورانيوم غني شده براي سير كردن شكمهاي خالي خود هستند هديه نماييم تا دنيا طعم صلح و آرامش و دوستي را بچشد. فرانسه و آمريكا و ديگر استثمار گران نمي خواهند ما آزاد باشيم و هر كاري كه به صلاح بشريت است را انجام دهيم . آنها زندان گوانتانومو دارند و در عراق آمده اند كه همه مسلمانها را بكشند تا اسلام را ريشه كن كنند. آنها مي خواهند ما منافعي در عراق و افغانستان نداشته باشيم. مي خواهند فقط خودشان تنها بخورند. آنها به خواستها و آرمانها انساندوستانه جمهوري اسلامي احترام نمي گذلرند پس چطور انتظار دارند ما به قوانين دست نشانده حقوق بشر كه متناقض با احكام الهي ماست پايبند باشيم. حالا ديگر كار به جايي رسيده كه خبر نگار آمريكايي CBS آقاي بوش را فرد مذهبي معرفي مي كند . يعني امكان دارد كه آقاي رييس جمهور ما مذهبي باشد آنوقت بوش هم مذهبي باشد؟ كدام مذهب به شما اجازه مي دهد كه خودتان بمب اتم داشته ياشيد و ما نداشته باشيم؟ كدام مذهب به شما اجازه مي دهد كه انرژي هسته اي داشته ياشيد و ما براي توليد دارو ي ضد سرطان، انرژي هسته اي نداشته باشيم. آقاي بوش اگر شما مذهبي بوديد مثل رييس جمهور ما ، نبايد داعيه حقوق بشر كه متناقض با اصول مذهبي است را سر مي داديد. اصلا" ما آقاي بوش را به مصالحه مذهبي فرا مي خوانيم. نصف عراق شيعه مال ما كردها هم مال شما . سني هاي سودان مال ما مسيحبان مال شما . كمونيستهاي كوبا و ونزوئلامال ما . سني هاي افغانستان مال شما. در اين تقسيم بندي هاي مذهبي پلوراليم مذهبي هم در نظر گرفته شده . ما حتي از مسيحيان ارمني در مقابل مسلمانان آذري حمايت مي كنيم . پس چرا انگ مذهب پرستي و اصولگرايي به ما زده مي شود. واقعا " اگر انرژي هسته اي نبود ما چگونه مي توانستيم حقوق ذكر شده مان را در سراسر دنيا بگيريم و در فلسطين با اسراييل اين غده سرطاني كه عده اي فلسطيني زمينهايشان را به انها فروختند ، بجنگيم. آيا اين بجز نيروي ايمان و تقواي الهي مقدور بود ؟

در پايان از آقاي احمدي نزاد بخاطر روشن كردن مقاصد و نيات انساني و صلح آميز انرژي هسته اي كه تاكنون براي جهانيان روشن نبود تشكر مي كنيم و همچنين براي افشاي حضور آقاي بوش در بمگذاري برجهاي دو قلوي نيو يورك و نقاب برداري از چهره اشغال گران در عراق كه روزانه بطور سهميه بندي هزاران عراقي را بخاطر دلايل مذهبي مي كشند.

كاش آقاي بوش مذهبي نامه دعوت مذهبي آقاي احمدي نزاد را مي خواند . شايد او نيز مسلمان مي شد و آنروز دنيا گلستان مي شد . درست مانند ايران اسلامي ما.

3 comments:

Anonymous said...

salam va khaste nabashid nemidonam in coment ro belakhare mitonid bekhonid ya na?

Anonymous said...

شما دوست داشتي به جاي اين آقا مثلا كي رئيس جمهورمون ميشد؟ همين ديگه خودت ميگي ماها آدمها ناشكري هستيم.

اگه بوش مسلمون ميشد طالبان به چه بهانه اي برجهاي دوقلو رو با خاك يكسان مي كردن؟

Anonymous said...

شما دوست داشتي به جاي اين آقا مثلا كي رئيس جمهورمون ميشد؟ همين ديگه خودت ميگي ماها آدمها ناشكري هستيم.

اگه بوش مسلمون ميشد طالبان به چه بهانه اي برجهاي دوقلو رو با خاك يكسان مي كردن؟