Monday, April 23, 2007

خودكشي

خودكشي :

اينجا همه زنا مخصوصا" پير تراشون ( از 2 3 شكم به انور ايمجا اينقدر شكستن كه 40 ساله مي زننن) همه سردرد و كمر درد و پا درد دارن! . اينا افسردگيشون رو اينجور سوماتيزه كردن ( يعني درد روحي كه نا خود آگاه به جسم مي زنه )

اما جوونترا كه بعضي هاشون هم خيلي خوشگلن ، انگار همه از ازدواجا شون ناراحت باشن ( 80 درصد دقيق تره ) . اول كه همه با پاسبون ميان دكتر ( مادر شوهر !) بعد انگار يه غبار غم روشونه . بعد كه بچه دار مي شن بهتر مي شن . دو مورد خودكشي از تو شرح حال هايي كه مي گرفتم در آوردم. يكي شون همسايه اي بود كه حتي خونشون رفتم ويزيت، خودشو سوزونده بود با 3 تا بچه و 1 بچه تو شكم . بعدشم گفت ذغال پريده تو روسريم! .

ميل به خودكشي يك زن ديگه دوست نداشتن اون توسط همسرش بود. شوهرش مجبور به گرفتنش شده بود. يك علت بغير از اين دليل ازدواج نا خواسته ، دور بودن شوهر هاس كه برا كار ميرن حنوب يا اصفهان يا كويت. خلاصه دلم بحالشون مي سوزه چه مردهاشون كه كمتر تو روستا هستن و بيشتر برا زناشون كه تو بن بست هستن. لا اقل مردا مي تون زهرشونو همجوره خالي كنن.

اين استان رتبهء بالايي رو تو خودكشي داره ( يه سال رتبه اول شده بود).

No comments: