Tuesday, October 30, 2007
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
پزشك دهكده (فروردين 86) يكي بود يكي نبود ، اونور آخر دنيا يه 100 كيلومتر انور بقول مامانم پشت كوه ( شهر كرد استان چهار محال و بختياري ) يه دهي بود 20 كيلومتري شهر "اردل" ( نقشهء ايران بدم خدمتتون؟) اين جا بخش "پشتكوه" ( راست راستي ديگه الان اينجا اسمش پشتكوه بيده ) ده "سرچاه" ( البته چاه توالتش هم خراب بود كه در بدو ورود من سرچاه گير كردم) بيد
4 comments:
سكوت صداي گامهايم را باز پس مي دهد
با شب خلوت به خانه مي روم
گله اي كوچك از سگها بر لاشه ي سياه خيابان مي دوند
خلوت شب آنها را دنبال مي كند
و سكوت نجواي گامهاشان را مي شويد
من او را به جاي همه بر مي گزينم
و او مي داند كه من راست مي گويم
او همه را به جاي من بر مي گزيند
و من مي دانم كه همه دروغ مي گويند
چه مي ترسد از راستي و دوست داشته شدن ، سنگدل
بر گزيننده ي دروغها
صداي گامهاي سكوت را مي شنوم
خلوتها از با همي سگها به دروغ و درندگي بهترند
سكوت گريه كرد ديشب
سكوت به خانه ام آمد
سكوت سرزنشم داد
و سكوت ساكت ماندسرانجام
چشمانم را اشك پر كرده است
test
http://masoudbehnoud.com/2007/10/blog-post_21.html
http://mag.g00ya.com/politics/archives/2007/11/064667.php
Post a Comment